رمان نفوذ دو ناشناس

نویسنده: زهرا. سادات

ژانر: عاشقانه

تعداد صفحات: 922

بخشی از داستان:

منم طبق معمول پای سیستم از این سایت به اون سایت خیلی خوابم میومد ولی با وجود سرگرد نمیتونستم
بخوابم….
سرمو به صندلی تکیه دادم چشمامو بستم…
رستا وای به حالت دستم بهت برسه
_هیچ کار نمیتونی بکنی روهی جون
رهام؛ روهی جون وکوفت
زبونمو درآوردم وگفتم روهی جون روهی جون
رهام؛ رستا وایسا
_زرنگی اینجوری که میگیریم
رهام؛ کاریت ندارم وایسا
_نچ
از رو مبل پرید این طرف با یه حرکت افتاد روم
رهام؛ ههههههه دیدی گرفتمت
_اااااااااااااااااااااااایییییییییییی پااااااااااااااااااامممممممممم
رهام که جسابی نگران شده بود از روم بلند شدو گفت
رستایی چیشدی
_به حالت گریه گفتم اااااااییییییی پااااااااااممممممم
رهام؛ کجاش
_دستمو گرفتم به مچ پامو گفتم اینجا
http://mahroman.xyz/%d8%af%d8%a7%d9%86%d9%84%d9%88%d8%af-%d8%b1%d9%85%d8%a7%d9%86-%d9%86%d9%81%d9%88%d8%b0-%d8%af%d9%88-%d9%86%d8%a7%d8%b4%d9%86%d8%a7%d8%b3-%d8%a8%d8%b1%d8%a7%db%8c-%da%a9%d8%a7%d9%85%d9%be%db%8c%d9%88/
🔶نطرات خود را با ما به اشتراک بگذارید 🔶
دیدگاه ها (۱)

رمان گیسو کمند

رمان انتقام نیایش

رمان جادو جلد دوم نفرین یک جسد

رمان رز سیاه

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط